سخنرانی رهبر شهید - 3 /12 / 1372

بسم اﷲ الّرحمن الّرحیم

اِنْ تَنْصُرُالله یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ اَقْدامَکُمْ (قرآن کریم)‏
با تشکر از شما مردم قهرمان کابل که با حضور تان در این مناسبت قیام سوم حوت یکبار دیگر ‏اثبات کردید که شما برای انقلاب تان و اسلام علاقه دارید و بر خلاف تبلیغات که در سراسر جهان ‏علیه انقلاب اسلامی می شود شما عملاً اثبات کردید که به انقلاب و مناسبت های انقلابی تان دلبند و ‏پایبند و گرویده هستید.‏
و از کمیته فرهنگی حزب وحدت تشکر می کنم که این مجلس را برگزار کردند. تا در رابطه با قیام ‏سوم حوت صحبت شود. و با این شکوه و حضور شما جا داشت که از برادرانی که استاد سخن ‏هستند برای شما سخن می گفت... و از اینکه وقت عزیز تان را می گیرم معذرت می خواهم و چند ‏کلمه از قصه های انقلاب برای شما نقل می کنم به مناسبتی که جلسه برگزار شده است. اگر وقت ‏باقی باشد روی چهار موضوع خدمت شما عزیزان صحبت می کنم.‏
یک مسأله اینجا جا دارد و قبل از اینکه در اصل مطلب وارد شوم برای شما مردم و برای اساتید ‏و برای حضار و برای مجاهدین تبریک بگویم، این روز را که به یادگار شهدای مان و علمای مان و ‏مراکز دینی ما که بی گمان اینجا تعطیل بود و امروز این جلسه برگزار شده، بسیار مفتخر و خوشحالم ‏و بسیار باید هم از شما مردم و هم از مجاهدین قهرمان و سلاح بدوشان و باید بازوان پرتوان شما را ‏ببوسم برای اینکه از این مرکز دینی دفاع کردید و امروز فرصت مساعد شد که جلسه در اینجا برگزار ‏شود. از همینجا تقاضا می کنم از اساتید و آیات عظام که این مرکز دینی را اگر چه دشمن خراب ‏کرده است ولی باید ما آباد نگهداریم. ترمیم کنیم. و مجالس مان را بعد از این در اینجا برگزار کنیم و ‏تقاضای ما اینست که نمازجمعه در آینده در اینجا برگزار شود، تمام آنچه که ما داریم، عزت و شرف ‏و حیثیت ما از مسجد و دینداری مردم ما است که اینجا باید گرم نگهداشته شود. و یکبار دیگر باز ‏هم از زحمات برادران و مجاهد مردان تشکر می کنم، موضوعاتی که باید در اینجا مطرح شود ‏اینستکه می دانید که مسأله سوم حوت است و دو تا مناسبت در این روز نهفته است: یکی سوم ‏حوت سال 1357 است که قیام چهارکنت صورت گرفت و یکی هم سوم حوت 1358 است که قیام ‏مردم قهرمان کابل صورت گرفت این دو تا مناسبت، مناسبت سوم، مناسبت افشار و سئوالات و ‏مسائلی که درباره ی افشار مطرح است و لازم است که شما مردم را در جریان بگذارم. مسأله چهارم، ‏مسأله وضع فعلی مملکت و کابل است که در این رابطه هم صحبت دارم. از اینکه هوا سرد شده ‏است و این مسجد هم در این مدت خرابه بوده و آب داخل شده و ماه روزه است و شما برادران در ‏حال روزه داشتن در اینجا آمده اید، اگر جلسه طولانی می شود معذرت می خواهم و از حضور شما ‏تشکر می کنم.‏
آیه شریفه را که خدمت شما تلاوت کردم خداوند تبارک و تعالی در این آیه شریفه می فرماید ‏که اگر کسانی بیاید، خدا را یاری بکند خدا ِآنها را یاری می کند، گامهای شانرا استوار و محکم قرار ‏می دهد. با این آیه شریفه معتقد هستم که اگر داستان قیام چهارکنت را برای شما بیان کنم خوب ‏تفسیر می شود و این مردم ما در آنوقت که از همه و از تمام جاهها مأیوس شده بود، چطور بیاری ‏خدا شتافتند و مراد از یاری خدا یاری دین خداست و خدا اینها را چطور یاری کرد، داستانیکه وجود ‏دارد این است که در آن وقت من در پاکستان بودم، در 26 دلو، دره صوف قیام کرد، 7 روز بعدش ‏چهارکنت (3 حوت 1357) قیام کرد. این قیام در وقتی صورت گرفت که چهارکنت بسیار سرد شده ‏بود و برف خیلی زیاد بود، علما را اکثراً گرفته بودند دولت مارکسیستی آنوقت. از علما که گذشتند، ‏ریش سفیدان و متنفذین را از یک منطقه کوچک 30 نفر را جمع کردند گرفتند و مردم شروع کردند ‏به قیام. عجیب بود که این مردم وقتیکه قیام کردند شاید در چهارکنت تمام سلاحهای شکاری از 20 ‏الی 30 تا تجاوز نمی کرد. در بین این سلاحهای شکاری که آنجا معروف است به چره ای، یک ‏سلاح 303 بور وجود داشت. مردم با بیل و کلنگ و داس و قیچی و این چیزها آمدند ولسوالی را ‏گرفتند، کسانی که بلد باشد از چهارکنت و از آنجاییکه قیام شروع شده بود تا نزدیکی شهر مزار که ‏بنام «تنگی شادیان» معروف است، 25 کیلومتر فاصله دارد. بعد آمدند تنگی شادیان را گرفتند، ‏حکومت ترسیده بود، تعدادی از علمایی را که در مزار مانده بودند با یک تعداد از ریش سفیدهای ‏مردم شیعه و هزاره را در چهارکنت فرستادند که شما با دولت نمی توانید مقابله کنید باید تسلیم ‏شوید.‏
بعد از اینکه اینها آمدند، مجاهدین از تنگی راه ندادند، با عذر و زاری در پیش قومندانی که آنجا ‏بوده و این نفر (یکی از واسطه ها) در سال 60 این قضیه را خودش صحبت کرد، گفت که اینها ‏حرف شانرا گفتند که ما برای خدا قیام کرده ایم و تکیه ما هم خدا هست و تسلیم نمی شویم. و ما ‏سر مزار هم حمله می کنیم. این عزم مردم بود. اینها (هیأت واسطه) برگشتند. گفت وقتیکه برگشتیم و ‏از تنگی می خواستیم رد شویم، در پایین تنگی نیروهای دولت بود و در تنگی (مردم قیام کرده) اینها ‏پیره می دادند. گفت یک چیز در دست این نفر بود هر چه که دقت کردم که این چه باشد نفهمیدم. ‏این نفر با این اسلحه ی که در دستش بود برای پیره کردن اینجا ایستاده شده بود، گفت ما با اجازه از ‏پیش این پیره دار رد شدیم، گفت دلم طاقت نکرد رفتم کنارش، گفتم برادر همین چیزی که تو با او ‏قیام کرده ای، و آمده ای اینجا ایستاده شدی این را ببینم چیست؟ گفت خیلی زنگ زده بود و دسته ‏هم نداشت. آن مجاهد گفت که این ساطول(ساطور) است. این آدم گفت که من وقتی که از پهلوی ‏اینها گذشته تا در پهلوی نیروهای دولتی نرسیده بودم مرتب گریه می کردم، هیچ آب دیده خود را ‏گرفته نمی توانستم. و تحلیلش این بوده که این مردم برباد شد ولی ما هم هزاره هستیم و شیعه چه ‏بگوییم، گفت تا وقتی که در قوا نرسیده بودم مرتب گریه می کردم، هیچ بحال نبودم، گفتم عجب ‏مردم ما نابود شد. این داستان سال 57 است.‏
در سال 1358 وقتیکه روسها وارد افغانستان شده بودند، من آمدم چهارکنت و بر چهارکنت هم ‏حمله شد. یک چیز هم اینجا خدمت تان بگویم، بعد می رسیم به این مسأله که در چهارکنت در ‏ظرف 3 ماه 17 بار دولت سر همین مردم حمله کرده بود. 17 بار و صدها خانه در همین سردی ‏زمستان آواره بودند. چهارکنت را اگر شما بلد باشید، مخلوط است از تاجیکها و ازبکها و هزاره ها. ‏ولی این قیام اختصاص داشت به مردم شیعه. برادران اهل تسنن که در چهارکنت بودند با دولت ‏همکار بودند و سر اینها حمله کردند و دره صوف هم همین وضع را داشت. 17بار ظرف 3 ماه یعنی ‏مرتب سر اینها حمله شد.‏
سال 58 مردم هفت هزار نفر تهیه شده سر چهارکنت حمله کردند ما هم آنجا بودیم تا سال 58 ‏سلاح مردم غیر از سلاح که از ولسوالی غنیمت گرفته بودند هیچ تغییر نکرده بود. یعنی تا سال 58 ‏هم که یک سال از قیام گذشته بود، یک دانه راکت برای نمونه در چهارکنت نیامده بود، کسی که بلد ‏باشد که راکت ضد تانگ یعنی چه، ولی با هفت هزار نفر در مقابل تانگ سر چهارکنت حمله کردند، ‏روسها در مقابل اینها مقاومت نتوانستند، ولی یک کوه بسیار بالا بود که متأسفانه باز هم از مردم خود ‏ما از اینهائیکه با دولت همکار بود از مزار اینها راه بلد شده بود از بین کوه نیرو را شب در سر کوه ‏رساندند ولی این مردم با همان بیل و کلنگ و قیچی و اینهایش حمله کردند. دوهزار میل سلاح را از ‏همین جنگ گرفتند. 700 نفر هم آنجا کشته شده بود و باقی نفرهای دشمن از کوه پایین شده بود ‏بغل کوه، حالا چقدر نفر از بین رفته بود معلوم نیست. بهر صورت ماشین برمه آورده بودند و همین ‏کوه را برمه کردند. یک و نیم ماه این جنگ طول کشید تانکها برآمد در این کوه. تانکها که برآمد در ‏همین کوه اینهم زمانی است که با کشته شدن تره کی بسیار وحشت داشت. بعد 18 نفر از ریش ‏سفیدهای مزار را دولت فرستاد که با مجاهدین چهارکنت مذاکره بکند که اینها سر مزار حمله نکنند ‏ما در این جنگ ده هزار نفر آواره داشتیم و وقتیکه تانکها برآمد چون ضدتانک هیچ وجود نداشت تا ‏آنجاییکه تانک به سوی کوه رفته می توانست رفته بود و از دره صوف به کمک ما 250 نفر آمده بود ‏ولی در مزار انعکاس پیدا کرده بود که 18000 نفر آمده و 18 نفر از ریش سفیدها را فرستاده بود که ‏مذاکره بکند و توافق شود که اینها تمام چهارکنت را تخلیه بکند و ما سر مزار حمله نکنیم. همان ‏نفری که در روز اول قیام آمده بود که از تنگی گذشته بود تکه آهن را در دست یک مجاهد دیده بود، ‏همین نفر هم در جمله نفرها بود، همین 18 نفر که آمد سلاح که آنروز گرفته شده بود کلاشینکوف ‏خیلی کم بود و کره بین بود و همین ماشین های (دی،پی) 2000 میل سلاح را چهارکنت غنیمت ‏گرفته بود. بعد مذاکره شروع شد در یک جای منطقة تعیین شد همین 2000 نفر که سلاح غنیمتی ‏گرفته همه بدوش است همه با اسپ و الاغ اینها در این دشت آمده از دور بسیار عظیم معلوم می ‏شود، شاید ده هزار نفر، همین نفر آمد اینجا نگاه کرد و گفت که من الان یقین کردم که خدا شما را ‏یاری کرده و شما پیروز می شوید. من خوشحال هستم آنروز شما درست می گفتید و من اشتباه کرده ‏بودم تا مزار گریه کرده رفتم که قوم ما نادان است. تباه شد امروز که شما اینقدر سلاح را گرفتید حالا ‏به شما می گویم که تسلیم نشوید این را من می گویم که مسلماً این قیام برای خدا بوده، برای یاری ‏دین خدا بوده و خدا هم یاری کرده است، این تفسیر این آیه است.‏
من در پاکستان بودم، مسأله دره صوف مطرح شد من در دفتر جمعیت بودم از کابل رفته بودم. ‏نورالله عماد(یکی از افراد برجسته جمعیت) در آنجا‎ ‎‏(دفتر جمعیت) منشی بود. خوب اینها ارتباطاتی ‏داشت ما ارتباط نداشتیم. ارتباطاتی که شمال نداشت همین مصیبت را داشت. گر چه شاهکاری و ‏مسایل زیاد داشته اما در خارج کم منعکس می شد، بهر حال اینها ارتباط داشت برای اینکه دره صوف ‏و چهارکنت قیام کرده، هزاره ها هم قیام کرده آمد در جلسه ی که ما با آقای ربانی بودیم گفت که ‏من برای شما یک بشارت بدهم. آن بشارت این است که این انقلاب تضمین پیدا کرد که شیعه ها و ‏هزاره ها قیام کرده. این حرف از نورالله عماد که شما خوب می شناسید بسیار عجیب بود و حرفی ‏هم که من در آن جا گفتم هم باز عجیب بود. گفتم اگر انقلاب پیروز شد هم همین را گفتید آقای ‏نورالله عماد! خوب است، که نگفت! این مسأله بود که در آنجا یک سال تمام دره صوف و چهارکنت ‏فقط شیعه ها قیام کردند، دیگر کس در این قیام شرکت نکرد ولی یک سری مردم شان دوست ‏داشت، نان می رساند، کمک می کرد، مخفیانه ولی. از نگاه تاریخی برادران نشستند در پاکستان گفتند ‏شیعه ها در انقلاب نقش نداشته یک نمونه است در ظرف سه ماه کل مناطق هزاره جات پاکسازی ‏شد که هیچ جای دیگر به این گستردگی قیام نکرده بود.‏
اما سوم حوت کابل یک ویژگی دارد برای اینکه روسها در 6 جدی 58 آمدند افغانستان را ‏اشغال کردند و شما می دانید که در 3 حوت 1358 مردم قهرمان کابل قیام کرد. 57 روز بعد از ورود ‏ارتش سرخ روسیه. شما باور کنید عظمت این انقلاب و این مردم را. ما خود که در داخل این انقلاب ‏و این مردم هستیم درک نمی کنیم. روزیکه روسها آمده بود برای اشغال افغانستان کل دنیا از ‏افغانستان دست شسته بود، حتی افغانی هاییکه خارج از افغانستان بود، آنچنان وحشت در دنیا حاکم ‏شده بود که افغانستان که رفت، مسأله ایران و مسأله پاکستان چه می شود، چون ارتش سرخ روسیه ‏اثبات کرده بود که در هر جا پایش را می گذاشت در سرزمینی و آن سرزمین را جزء اقمار اتحاد ‏جماهیر شوروی قرار می دهد و بیرون نمی رود. این یک مسأله بود که در دوران حکومت ‏مارکسیستی روس به اثبات رسیده بود. ولی مردم قهرمان ما چه کردند، بعد از 57 روز باز هم در اینجا ‏شیعه ها پیشگام شدند. اول این حرکت از افشار شروع می شود. (و اینکه می آیند چنداول و افشار را ‏می زنند در تاریخ و در زندگی مردم ما ویژگی خاصی دارد) از افشار شروع می شود این حرکت و ‏می آید به زودترین فرصت حوزه پنج را مردم قهرمان خلع سلاح می کند. سر سیلو می آیند. ملی بس ‏را می گیرند، از برچی شروع می شود تا کوته سنگی را می آیند، بعد خیرخانه و چنداول و همه جا. ‏در اینجا من معتقد هستم به اینکه روسها در همان روز با این قیام مردم ما شکست خورده بود. یعنی ‏همان روز مأیوس شده بود که ما در افغانستان مانده نمی توانیم و این قیام آنقدر ارزش داشت که ‏تجارت 14 ساله تعدادی از کسانی که بنام افغانستان کمک جمع کردند، سر منشأ آن همین قیام سوم ‏حوت بود. یعنی دنیا امیدوار شد که مردم افغانستان روسها را قبول ندارد و قیام کرده و نفی می کنند.‏
آنچه که به ما گزارش داده اند، نقش بیشتر را هم در اینجا خواهران انجام دادند. این عجیب بود ‏بعد متأسفانه پس از 14 سال مبارزه و جهاد و زجر و تکلیف تعدادی از رهبران می گویند نصف از ‏جمعیت ما‎ ‎‏(زنان) حق ندارند برای سرنوشت شان حرف بزنند. ولی وقتی اینها در پاکستان و اروپا ‏نشسته بودند، این خواهران قهرمان این حرکت را بوجود آوردند و مردم کابل جوشید. بما گفته اند ‏صحت و سُقم اش را نمی دانم که از خواهران در جاده میوند چادرش را گرفته به سر یک افسر ‏افغانی انداخته بوده و گفته بود تو غیرت افغانیگی ات را فراموش کرده ای. این چادر ما را تو سر ‏بکن و سلاح ات را بده که ما از خود دفاع بکنیم. من معتقد هستم که این حرکت، حرکت سرنوشت ‏ساز بود و ما باید از این روزها تجلیل کنیم و شما حق دارید که در این ماه روزه، در این هوای سرد ‏علاقه نشان بدهید و بیایید برای اینکه آنچه در این انقلاب افتخار است، عزت است و سرافرازی، از ‏قیام 3 حوت کابل و 24 سرطان چنداول است که این افتخار را مردم ما داشته و آن روز برادرها ‏‏(رهبران احزاب) برای این قیام افتخار می کردند و میبالیدند، متأسفانه وقتیکه انقلاب خریدار پیدا کرد ‏و کمک گر، مردم ما را گفتند در این انقلاب نقش ندارد.‏
داستان بامیان را که مردم ما تسخیر کرد با تبر، پیام شان از این کرده عجیب تر است. بعضی ‏نفرها که آنجا پهلوی روسها بودند، این داستان را بما صحبت می کرد که وقتی حمله کردیم سر بامیان ‏با تبر و بیل و کلنگ، سید لم لم آغا شهید شد، خدا روحش را شاد بکند که جنازه اش هنوز پیدا ‏نشده، روسها شکست خورده و رفتند و ...ولی آن نفری که در کنار خود آن روس بوده گفت، آن ‏روسی دست زیر دندان می گرفت می گفت با این مردم نمی شود، این مسایل بود که من معتقد ‏هستم قیام بامیان، چنداول و 3 حوت کابل روسیه را مأیوس کرده بود از این سرزمین. و از همان روز ‏تصمیم گرفته بود که آبرومندانه چه رقم بیرون بروند از اینجا نجات پیدا کنند که در 26 دلو با کمک ‏آمریکا بیرون رفت. این افتخار مردم ما است و ما باید از این روزها تجلیل کنیم.‏
اما در رابطه با مسأله افشار، مسأله افشار واضح و روشن است و ما برای شما مردم وعده داده ‏بودیم برای اینکه این خیانت تاریخی که سر شما پیش آمده عاملین این را بگیریم. این مسأله را به ‏شما وعده داده بودیم. خوشبختانه با این مسأله ما موفق شدیم دو نفر بیشتر از کسانیکه در افشار ‏خیانت کرده و محاکمه نشده باقی نمانده که این دو نفر فراری است و دیگران را کلاً گرفته ایم‎.‎‏ و ‏پرونده های اینها هم تکمیل شده، شورای تصمیم گیری که آنوقت شورای مرکزی در بامیان تشریف ‏داشتند با شورای عالی نظارت کمیسیونی تشکیل داد و این کمیسیون بررسی کرد این مسأله را و ‏پرونده ها تکمیل است و شما مردم افشار هم که در خواست کرده بودید که باید این خیانتی که برای ‏مردم ما تحقق پیدا کرده، اینها مجازات شود و ما هم با شورای مرکزی که صحبت کردیم وعده دادیم ‏که این کار انجام شود، متأسفانه این مسأله نشده. البته این به این معنی نیست که شما برادران و ملت ‏قهرمان تشویش داشته باشید که کسانی باشد که از خائن حمایت بکند این نیست. هیچ کس نه این ‏تصمیم را دارد در حزب وحدت که از خائن حمایت بکند، نه در مقابل خواست شما مردم این توان ‏را دارد. ولی طبیعی است اینهاییکه این خیانت را کرده است باز هم اینها طبعاً پدر دارد، مادر دارد، ‏قوم دارد. دوستی یک چیزی است که آدم روی معیار دوستی، بدی بعضی چیزها را درک نمی تواند. ‏یک پدر و مادر بر فرزندش آنقدر علاقه دارد که کم پیدا می شود که بدی اش را درک کند. لهذا ‏فاجعه ی افشار یک فاجعه ملی است برای مردم ما ولی طبیعی است که پدر و مادر و اقوام اینها ‏وساطت می کنند، پیش بزرگان می روند، پیش شورای مرکزی می روند، طبیعی است که هر کسیکه ‏در قضیه ی جرم بکند یک طرف حکم صادر شود آن ادعایش اینست که من بیگناه هستم. هیچ وقت ‏نمی گوید خیلی کم پیدا شد که یک کس بگوید که بلی من باگناه بودم و خوب است که مرا جزا ‏بدهد این کم پیدا می شود. و لهذا روی این مسأله برادران شورای مرکزی و شورای عالی نظارت ‏گفتند که روی این مسأله پرونده ها یکبار دیگر بازرسی شود و تحقیق بیشتر شود که طبعاً این قضیه ‏که وقتی پیش می آید یک سری نارضایتی هایی هم از طرف فامیل و منطقه اینها بوجود می آید. روی ‏این مسأله تأخیر افتیده و من برای شما در اینجا اطمینان می دهم که کسی حاضر نیست در حزب ‏وحدت که این خائنین ملی را ببخشد و ازش بگذرد. این را مطمئن باشید. (تکبیرحضار) باز هم در ‏این مسأله تشویش دارید و جای ایجاد تشویش می کنید. این را هم ما برای شما اینجا بیان می کنم ‏خدمت شما توضیح می دهم که مطمئن باشید. اینطوری که شایعه پخش می شود اینطوری نیست. ‏شما در جریان این قضیه هستید که بعد از 20 روز سقوط افشار کمیسیون بین جمعیت اسلامی و ‏حزب وحدت تشکیل شد و توافقنامه(8) مادة را امضا کردند که این توافقنامه را هم رادیو در کابل ‏اعلان کردند و هم رادیو دری مشهد. چون این یک اصل است در دنیا، آخر هر جنگ صلح دارد، جز ‏این در دنیا نمی شود، چه دولتی حساب بکنید چه حزبی حساب بکنید، چه منطقه ای حساب بکنید. ‏هر قدر که جنگ باشد، آخرش صلح است. بعد این کمیسیون وقتیکه دایر شد حتی با فتح دارالامان و ‏ریاست پنج هم یا بعدش یا قبل اش این کمیسیون دایر بود قطع نبود.گپ خود را مذاکره خود را می ‏کردیم، می گفتیم ولی جنگ هم پیش آمد. تا وقتیکه جنرال دوستم آمد، نیروی حایل در بین جمعیت ‏و حزب وحدت انداخت. کمیسیون 3 جانبه شد. یک جانب جمعیت اسلامی و یک جانب حزب ‏وحدت، یکی هم از جنبش ملی ـ اسلامی. مذاکرات خود را داشتیم و حرفهای خود را می زدیم. این ‏حادثه که در اینجا اخیراً در کابل پیش آمد قبل از این حوادث مذاکرات جدی شده بود با جمعیت که ‏توافقنامه امضا شده عملی شود. آنها هم جدی این مسأله را می گفتند که باید عمل شود، جنگ پیش ‏آمد، جنگ در هر وقت قضیه در این مسأله و در مذاکرات پای پیش می آید ولی باز دوباره جنگ که ‏پیش آمد، نظارت جنبش ملی ـ اسلامی از این کمیسیون حذف شد. دو جانبه ماند و برای مردم ما ‏چون افشار مهم بود، خواسته اول حزب وحدت این بود که توافقنامه که عمل شود در افشار عمل ‏شود، روی این مسأله کمیسیون جدی شد و آنها گفتند که ما افشار را تخلیه می کنیم. این در شورای ‏مرکزی مطرح شد. شورای مرکزی 15 نفر را از بین خودشان صلاحیت دادند که بروند در این رابطه ‏تصمیم بگیرند که تصمیم از اینها تصمیم شورای مرکزی است. ما در اینجا 15 نفر که رفتیم 3 نفر را ‏هیأت تعیین کردیم برای مذاکره و جدی وقت دادیم حالا که توافقنامه را عمل می کنید وقت و ‏زمانش را مشخص کنید. این تصمیم شورای مرکزی بوده و خواست حزب وحدت بوده، و اگر بیاید ‏کسی که در بین شما القاآتی بکند از اینکه ما هستیم که افشار را بدون جنگ می گیریم و تعدادی این ‏مسأله را قبول ندارد، دروغ می گویند. شما این مسأله را قبول نکنید، اگر کسی هم بیاید اینجا بگوید ‏که نه ما افشار را نمی خواهیم یک تعدادی می خواهد سازش بکنند و اینهم دروغ است. این تصمیم ‏حزب وحدت است و تصمیم شورای مرکزی است و یک توافقنامه از قبل است و این را ما می ‏گیریم هیچ مشکلی هم در آن نمی بینیم. در اینجا کمیسیون که در توافقنامه اولی ما این مسأله درج ‏شده در اینجا که افشار برگردد مردم جبران خسارت شود در 8 ماده افشار و چنداول این مسأله را ‏داریم ولی کمیسیون 3 نفره را که فرستادند برگزیده شورای مرکزی 15 نفر بودند اینها توافقنامه را که ‏امضا کردند آنجا مشخص شده که افشار تخلیه شود و راهی که بین سیلو و افشار است مشترک گرفته ‏شود، علوم تخلیه شود و مراکز نظامی ایکه قبل از جنگ افشار در دست مجاهدین حزب وحدت بوده ‏تخلیه شود. این مسأله که توافق شده این توافقنامه را همین 15 نفر تأیید کرده به شورا ابلاغ شد. ما ‏این را عملش را می خواهیم و آنها قول داده که این مسأله را عمل بکنند. من عین این مسأله را با ‏برادران افشار در مسجد قندهاری ها صحبت کردم نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم. توافقنامه را با ‏شما گفتم و گفتم که نظر حزب وحدت این است که افشار را می گیریم که توافقنامه ما است و شما ‏مردم هم باید موضع تان را روشن کنید که در افشار بر می گردید در خانه تان یا برنمی گردید؟ ‏برادران نشستند در افشار 15 نفر قطعنامه را آوردند بما دادند گفتند که ما موافق هستیم و بر می ‏گردیم. این قضیه است که درباره افشار از این بعدش طی شده و گفته شده هر کس اگر کم و زیاد ‏می کند او را شما نپذیرید و هیچ تشویش هم در اینجا نداشته باشید ما اینجا برای شما اطمینان می ‏دهیم که بحول و کمک الهی و بازوان پرتوان مجاهدین شما برگردید در افشار و ما از شما دفاع می ‏کنیم و هیچ کاری نمی تواند کس با شما بکند‎ ‎‏(تکبیر حضار) و این تعداد نفر شما هم که در آن جا ‏رفته ازش تشویش نداشته باشید. ما این را هم برای شما اطمینان می دهم که به هیچ وجه انشاءالله ‏اول در افشار جنگ پیش نمی آید واگر جنگ پیش بیاید نیروهای شما و فرزندان شما قهرمانانه دفاع ‏می کند... در اینجا فشرده فهرست جنگ گذشته را برای شما می گویم که شما مطمئن باشید برای ‏اینکه ولو 150 نفر شما اضافه هم نشود بچه های شما آنجا در خطر نیست. این درباره افشار برای ‏مردم ما قداست مذهبی دارد. قداست تاریخی دارد و قداست ملی دارد. خواست شان است جای شان ‏است و این فاجعه را هم کسی فراموش نمی کند کسی هم نگفته که مصلحت نیست که از افشار ‏صحبت بکنیم ما با همه ی تنظیم ها سر جنگ نداریم.‏
ما در این جنگ اخیر برای دنیا و برای مردم افغانستان اثبات کردیم که طرفدار جنگ نیستیم و ‏این مسأله را اثبات کردیم که 12 جنگ سر ما و شما تحمیل شده این در پیش خارجی ها هم روشن ‏است پیش شما هم روشن است. پیش مردم کابل هم روشن است که اگر حزب وحدت می خواست ‏انتقام بگیرد و می خواست در اینجا وارد جنگ شود مسلماً در اینجا سیاف و ربانی دیگر در کابل نبود‏‎ ‎‏(تکبیر حضار) و این یک چیز روشن است و ما خواستیم که اثبات بکنیم که ما طرفدار جنگ نیستیم ‏و جنگ را راه حل نمی بینیم. حتی دشمنان ما هم این مسأله را باید اعتراف بکند که بلی چون در یک ‏سال گذشته یا 20 ماه گذشته تبلیغ شده که جنگ طلب حزب وحدت است از همه نوع تضادها برای ‏نابودی شما کار گرفتند، مسأله هزاره را مطرح کردند، مسأله شیعه و سنی را مطرح کردند، مسأله اینکه ‏شما با بیگانه وابسته هستید خارج از مرزهای افغانستان مطرح کردند، در خبرنامه ها کشیدند، در ‏روزنامه ها هم کشیدند در رادیوها گفتند و توطئه کردند و حمله هم کردند ولی شما با این صبر و ‏تحمل تان روی منافع علیای مملکت اثبات کردید در دنیا و افغانستان که طرفدار جنگ نیستید، این ‏افتخار بزرگ است.‏
برای شما داستانی را که می خواهم برای این مسأله خدمت شما بیان کنم بعد از سقوط افشار ‏یک خبرنگار آمد از انگلستان، مجله ی دارد در آنجا، چون انگلیس ها یک وقت در دنیا تسلط داشته ‏از نگاه سیاسی و آنهم همان روش را عمل می کنند که برای ملیت ها و برای هر مذهب خصوصیاتش ‏را دنبال می کند. در نشریات خود منعکس می کنند و برای این مسأله آمده بود که چطور شما در ‏افشار شکست خوردید. من یک نشریه دارم در انگلستان‎ ‎‏ مجله ی است که مخصوصاً حوادث شیعه ‏ها را در دنیا منعکس می کند. چون یک هفته بعد از سقوط افشار بود قضایا آنروز برای ما روشن ‏نبود. اینقدر می دانستم که در افشار یک سری نجنگیدند و فرار کرده، تخلیه کرده و معامله را نمی ‏دانستم. گفت من در 10 ماه گذشته حوادث افغانستان شما را دنبال می کردم در این 6 تا جنگ که سر ‏شما تحمیل شده بود همه این جزئیات را من منعکس کردم و من بلد هستم فقط در این 10 – 9 ماه ‏در افغانستان نیامدم ولی وقتیکه شنیدم شما اینجا شکست خوردید آمدم که علت این را بدانم، این ‏مصاحبه در خانه حاج آقای فدایی بود. آنروز ما در مدرسه بودم... بزرگان برای مصاحبه اینها در منزل ‏می آمدیم من برای این جواب مانده بودم که روشن برایش چه جواب بگویم یعنی یک سری ‏جزئیاتی را که حتی ما بلد نبودیم، یک خبرنگار جزئیات جنگهای گذشته را بما بازگو کرد که کیها ‏علیه شما می جنگید و چه رقم می جنگید و شما شکست نخوردید و برای من تعجب آور بود. برای ‏این مسأله که اینجا شکست خوردید از انگلستان خواستم بیایم شخصاً از شما این مسأله را علتش را ‏باز خواست بکنم، من برایش گفتم که این مسأله را من برای دوماه بعد جواب می گویم از حالا ‏معذرت می خواهم. دلیل هنوز برایم روشن نشده بود، دو ماه بعد جواب می دهم. خوب بعد از اینکه ‏این مسأله روشن شد و این معامله که فتح دارالامان پیش آمد، بعد از فتح دارالامان همین خبرنگار ‏دوباره آمد وگفت که من دنبال سئوال اولی خود آمدم. من بعد قضیه را گفتم که اینطور 4 تا قومندان ‏ما را خریدند و اینقدر پول داده بود و ما اینها را دستگیر کردیم. علت در اینجا بود و بعد جنگ ‏دارالامان را برایش شرح دادم که ما چقدر نفر گذاشته بودیم برای عمل کردن در دارالامان و اینها ‏چقدر اعاشه خورده است و چقدر نیرو موجود بود و در ظرف 7 ساعت دارالامان تصفیه شد. بعد ‏قانع شد و برگشت.‏
حالا ما برای شما فشرده این مسأله را می گویم که در افشار معامله بود، در چپلک سازی معامله ‏صورت گرفت. 12 روز که جنگ شد خود طرف اعتراف کرده که 20 هزار مرمی ثقیله ما بکار بردیم ‏به اینجا زدیم ولی 5 پُسته ی که آنجا از دست رفت 300 لک معامله شده بود. 100 لک گرفته بود این ‏نفر را ما دستگیر کردیم اعتراف دارد و هست. لهذا از این جهت به شما با تکیه بر خدا و تکیه بر ‏بازوان مجاهد مردان شما به شما اطمینان می دهم که همین 150 نفر هم که در افشار باشد هیچ ‏خطری متوجه شان نمی شود‎.‎‏ این در این مسأله و من این چیز را هم اطمینان پیدا کردم الان شما ‏مردم هوشیاری تان، درک تان این مسأله را پارسال هم گفته بودم بر خلاف باور دیگران که تعبیر ‏دارند که مردم ما عقب مانده است از نگاه سیاسی پایین است. از نگاه فرهنگی، من این باور را ندارم ‏من می گویم مردم ما بحمدلله در 14 سال انقلاب بسیار از نگاه هوش سیاسی و درک اجتماعی بالا ‏رفته، حتی از مسئوولین جلوتر رفته این را پارسال گفتم. روی این مسأله معتقد هستم و من با ‏احساس شما با همبستگی شما، با هوشیاری شما مطمئن هستم بر اینکه انشاءالله توطئه ها افشا می ‏شود و جلوش گرفته می شود. از این جهت با شعور شما، با درایت شما، با حساسیت شما مطمئن ‏هستم (تکبیر حضار) اما مسأله افشار من معتقد هستم که اگر ما بیاییم با جمعیت اسلامی جنگ هم ‏نکنیم و دوست هم باشیم هیچ منافات ندارد که ما از مسأله افشار و فجایع افشار صحبت بکنیم و ‏هیچ مخالفتی با این مسأله نداریم. صحبت کردن قضایای تاریخی و صحبت کردن درد یک مردم، ‏مظلومیت یک مردم، ظلمی که شده معنایش جنگ نیست. حالا اگر بنا شود این را ما معنی اش را ‏جنگ بدانیم، پس در تاریخ گذشته افغانستان صحبت باید نکنیم. از مظلومیت مردم خود هیچ چیز ‏نباید بگوییم در صورتیکه ما مظلوم و محکوم در این جامعه بودیم و تا حالا هستیم. این در رابطه با ‏مسأله افشار است. در رابطه با مسأله فعلی کشور وضعیت فعلی کشور شما می دانید که نامعلوم است، ‏این مسأله را من برای شما می گویم.‏
در بین مردم ما مطرح شده که جامعه ما را از نگاه نظامی و تشکیلاتی دو قطبی کند و در اینجا ‏فکری بوجود آمده که بین حزب اسلامی و جمعیت اسلامی، ما در کنار هر یک باشیم خوب است. ‏طرفداری یکی از جمعیت بکند، یکی از حزب. حتی نسبت داده شده این مسأله در بین مردم برای ‏مسئوولین حزب وحدت این باور، باور غلطی است شما را هم اگر کسی می آید اینجا القاء می کند ‏این مسأله را قبول نکنید. این را دوستان شما القاء نمی کند، برای گمراه کردن و انحراف فکریست. ‏هر مردم هر ملتی و هر تنظیم سیاسی باید روی مسأله خودش و مردمش فکر بکند. برای کسی دیگر ‏فکر کردن غلط است. ما با همه تنظیم ها سر جنگ نداریم، دوست هستیم، با همه ملتها سر دشمنی ‏نداریم و دوست هستیم و وحدت ملی را ما در افغانستان یک اصل می دانیم. اگر دانسته و ندانسته ‏برای مردم ما این مسأله(دودسته شدن) را کسی مطرح بکند، این برای مردم ما ذلت است، برای مردم ‏ما عزت نیست. معنی اش اینست که ما توانایی زندگی و دفاع از حقوق خودمان را نداشته باشیم. چرا ‏ما این مسأله را نگوییم که دیگران در کنار ما باشند خوب است. که ما بیاییم در بین مردم القاء بکنیم ‏که ما در کنار کی باشیم خوب است. این مسأله فکر انحرافی است هر کس بیاید در اینجا بگوید ‏تعدادی از حزب اسلامی دفاع بکند و تعدادی از جمعیت، برای مردم ما فاجعه است. ما اینها را ‏بعنوان خائنین ملی می شناسیم. مردم ما یک مردم سرافرازیست که با برادری با همه ملیت ها می ‏خواهیم زندگی بکنیم، با برادری زندگی بکند. این افغان باشد، تاجیک باشد، ازبک باشد، همه برادرند ‏حقوق مساوی می خواهیم، چرا ما سر پای خودمان این فکر را نکنیم و روی توان خود ما فکر نکنیم. ‏این فکر، فکر غلطی است و هر کسی القاء بکند نادرست است(تکبیر حضار) ما روی بازوان پرتوان ‏شما مردم فکر می کنیم. حق هم اگر می خواهیم برای شما می خواهیم. این حق خواستن بمعنی ‏دشمنی با حزب اسلامی و جمعیت اسلامی نیست. ما معتقد هستیم در اینجا مسأله افغانستان وقتی ‏حل می شود که مردم و احزاب همدیگر را تحمل بکند، در صدد حذف یکدیگر نباشند. چه از نگاه ‏اقوام چه از نگاه احزاب، چه از نگاه مذاهب. روش حزب وحدت این است که با کسی جنگ نداریم، ‏برای همه ی احزاب و ملیتها احترام قائلیم و برای همه حق مساوی طبق نفوس شان می خواهیم و بر ‏همین اساس برای مردم خود حق می خواهیم راه حل برای افغانستان تفاهم است نه حذف یکدیگر. ‏لهذا هر کسی که می آید در اینجا برای حذف یک ملت و برای حذف یک تنظیم فعالیت می کند ‏سخت اشتباه می کند. 20 ماه گذشته اثبات کرده که توانایی حذف کسی را ندارد. ما این افتخار را ‏داریم و حق داریم و در اینجا افتخار کنیم برای اینکه وحدت ملی را ما بوجود آوردیم. چرا، از خاطر ‏اینکه برادرهاییکه در پیشاور بود در سال 67 ما را حذف کردند، در سال 70 آمدند. 71 باز ما را ‏حذف کردند ولی ما عقده ای برخورد نکردیم. ما از روزیکه کابل ساقط شده بود جناب حضرت ‏صاحب در پاکستان بود همین نیرو و همین توان را در کابل داشتیم ما اگر می خواستیم عقده ی ‏برخورد بکنیم همان وقت جنگ می کردیم، نمی گذاشتیم که کابل وارد شوند، ما مذاکره کردیم، ‏مذاکره ما نتیجه داد. آقای سیاف سر ما حمله کرد ما تنها جریان سیاسی هستیم که در ظرف 20 ماه ‏گفتیم که جنبش قابل حذف نیست، باید بپذیریم و یک واقعیت است. هر کس روی تمامیت ارضی ‏افغانستان، وحدت ملی افغانستان فکر بکند کسی را حذف نکند. ما تنها جریانی هستیم که در شورای ‏قیادی از حقوق جنبش دفاع کردیم. در شورای جهادی دفاع کردیم وگفتیم تا حالا هم روی این ‏موضع هستیم، ما دشمنی پشتون و هزاره را شصت درصدش را حل کردیم. در صورتیکه شما شاهد ‏بودید که یک پشتون در منطقه هزاره آمده نمی توانست و یک هزاره در منطقه پشتون رفته نمی ‏توانست. این را حزب وحدت با تفاهم حل کرد. من می گویم هر کس برای نفاق و دشمنی ملت ها ‏حرف بزند، خائن ملی افغانستان است(تکبیر حضار) دولت قبلی در بین ازبک و پشتون آنقدر دشمنی ‏خلق کرده بود که ازبک در منطقه پشتون رفته نمی توانست و پشتون در منطقه ازبک، اینرا فقط با ‏وساطت حزب وحدت توانستند این دو ملت دشمنی اش را رفع نمایند، اینکه هر کس فکر می کند ‏که جنبش در کنار جمعیت باشد یا در کنار حزب وحدت اسلامی باشد، این تصمیم خود آن مردم ‏است. به شما ربطی ندارد. ولی وقتیکه آقای دوستم آمد در اینجا میانجی شد بین ما و جمعیت، ما ‏میانجی شدیم بین جنبش و حزب اسلامی و آقای حکمتیار و آقای دوستم نشست. این افتخار ملی را ‏حزب وحدت دارد و هست و در این راه گام برداشتیم این به این معنی نیست که امروز ازبک و ‏پشتون و هزاره علیه تاجیک موضع بگیرد. تاجیک برادر ما است از ملت ما است و یک کتله ی ‏بزرگی از این سرزمین است این به معنی دشمنی نیست. ما در این راستا تلاش می کنیم که یکروز این ‏دشمنی را هم با تفاهم بین این چهار تا ملیت حل بکنیم و این افتخار تکمیل شود به حزب وحدت.‏
اما در اینجا بیایم بررسی بکنیم برای اینکه ما وقتی موضع می گیریم در مقابل دولت به اصطلاح ‏خودشان این موضع حزب وحدت و منافع مردم ماست هر کس بیاید در اینجا این مسأله را این طور ‏تلقی کند که ما طرفدار حزب اسلامی هستیم ما علیه جمعیت هستیم این به نفع ما نیست. این را غلط ‏می دانیم چه بزرگ باشد چه کوچک. این طرز تفکر، طرز تفکر غلط است. ما در اینجا موضع سیاسی ‏داریم ما علیه دولت موضع که می گیریم از خاطر منافع مردم ما است. بیایم در اینجا توافقنامه جلال ‏آباد وقتیکه پیش آمد، توافقنامه اسلام آباد، ما اعلان کردیم که از اینکه آمدند نماینده های تنظیم های ‏جهادی پای وی امضاء کرده و نماینده حزب وحدت بوده و مصالح مملکت، ما قبول کردیم حال ‏بررسی می کنیم وقتیکه ما قبول داریم روی توافقنامه کجایش عمل شده و کی عمل نکرده در این ‏توافقنامه آمده در اینجا که 5 تا وزارتخانه توسط کمیسیون اداره شود این 5 وزارتخانه. وزارتخانه ‏های کلیدی است. اطلاعات و کلتور، دفاع، داخله، خارجه، مالیه، غیر از یک وزارت که وزارت حزب ‏وحدت بوده که وزارت مالیه بوده این مسأله را عمل کرده کمیسیون در آنجا دایر بوده تا وقتیکه ‏دولت در حال سقوط در جنگ برابر شد کمیسیون تصمیم می گرفت در مصارف مالی اینکه از ‏وزارت مالیه بیرون می شد دیگر آیا این کمیسیون وزارت خارجه را یکروز رویش را دیده و اینجا ‏آقای ربانی عمل کرده؟
نزدیک 60 تا کشور از حزب وحدت یک نفر نماینده هم نباشد و من برای شما اینجا واضح می ‏گویم و این را مستند اثبات می کنم که 50 سفارتخانه تنها از جمعیت است. 10 تای آن را به دیگران ‏داده باشند ـ 50 ـ آن از (عناصر) جمعیت است، وزارت داخله کمیسیون دایر شد نشست در اینجا ‏تعیینات آن در مسائل آن تصمیم گرفته شود آقای حکمتیار هم بحیث وزیر داخله که سرپرستی اش را ‏می گیرد تعیناتش را آقای ربانی قبول کرد، آیا وارد شدن در داخل شهر گذاشتند؟ آیا وزارت ‏اطلاعات از طرف حزب وحدت آقای معصومیار تعیین شد یکروز گذاشتند که در وزارت اطلاعات ‏برود؟ آیا در سال 71 کابینه گفتند، مصوبه کرده که در اینجا 35 میلیارد بودجه افغانستان را بدون ‏پشتوانه روسها چاپ بکند و تخصیص داده برای هر وزارتخانه، آقای ربانی از پیش خود 800 میلیارد ‏چاپ کرده و اکثریت قاطع از این را وارد بانک نکرده، ما مگر می توانیم (تابع این حزب سیاسی) ‏باشیم؟ نمایندگی از یک مردم هم بکنیم؟ در اینجا بی تفاوت باشیم، هیچ خم به ابروی آقای ربانی ‏نگوییم، اینکه دفن کردن مردم ما است و حزب ما و این موضع ماست. 205 هزار اردو را امروز در ‏کابل اعاشه و اباطه می کند. بدون حوزه جنوب غرب. در اینجا یک نفر از حزب وحدت نیست. مگر ‏ما می توانیم در این مسأله بی تفاوت باشیم؟
در این سال 1200 میلیارد پول چاپ کردند، در یک جلسه حل و عقد 12 میلیارد پول برای ‏طرفداران خود پخش کردند در حالیکه بودجه افغانستان در زمان داود در یک سال 13 میلیارد بود. ما ‏می توانیم در اینجا بی تفاوت باشیم؟ در توافقنامه جلال آباد آمده که هر وزارتخانه متعلق در هر ‏حزب باید انتخاب بکند 6 ماه می شود که ما پیشنهاد آقای مقصودی را دادیم که معاون وزارت مالیه ‏باشد، از دفتر آقای ربانی بیرون نشد، آقای ربانی در این مدت که کمیسیون ما دائر بوده و داشته کار ‏می کرده و داشتیم که مسائل خود را حل بکنیم، در وزارت دفاع 46 تا ریاست است از 46 تا ریاست ‏وقتیکه با کمیسیون ما سرو کله زدند که 2 تا ریاست بدهد، یک ریاست هم پیشنهاد کرده ریاست ‏برادران حرکت اسلامی را، ما اینقدر نیستیم که زیر بار این ذلت برویم. ما مجبور هستیم هر رقم ‏دیگران عمل بکند ما حیثیت مردم خود را باید در نظر بگیریم. ما گفتیم ریاستی که به حرکت اسلامی ‏دادید نمی گیریم اشکال ندارد این موضوعیست که در اینجا هست پیش آمده. 3 ماه پیش ما در اینجا ‏راه حل همین را داده بودیم که باید ربانی و حکمتیار استعفا بکند دولت موقت تشکیل شود، این ‏مسأله، امروز نیست که اگر بیاید اینجا کسی تلقی بکند که اگر ما برای مردم مان حق می خواهیم و ‏می خواهیم در تصمیم گیری شریک باشیم هر کس روی این مملکت خیانت بکند باید برایش بگویم ‏و جلوش را بگیریم. یک مردمی که در سرنوشتش حساس نباشد، حزبی که موضع سیاسی نداشته ‏باشد، این دیگر حزب سیاسی نیست. این مرده است. این موضع ربطی ندارد که حکمتیار با ربانی ‏موافق باشد یا مخالف باشد. فردا اگر بیاید حکمتیار همین را عمل بکند ما عین موضع را علیه ‏حکمتیار می گیریم.(تکبیر حضار)‏
ربانی آمده در اینجا علیه جنبش فتوا داده، اول ربانی اهل فتوا دادن نیست، اسلام را در مسخره ‏گرفته، در زمان آقای حکیم در باره فلسطین یکروز مطرح شد که آقای حکیم فتوا بدهد طلبه های ‏نجف و قم می لرزید که اگر فتوا بدهد برای همه ما واجب است که ما باید برویم جهاد بکنیم. امام ‏خمینی(ره) وقتیکه جهاد سازندگی را تشکیل داد در تیتر روزنامه نوشته شده بود جهاد سازندگی را ‏تیترش را بزرگ نوشته کرده بود، مردم ایران در تشویش افتاده بود که اگر امام امر جهاد داده باشد ‏چکار می توانیم بکنیم. در هشت سال جنگ تحمیلی امام خمینی علیه عراق امر جهاد نداد. این از ‏نگاه اسلام یک همچون قداست و یک همچون مرتبه است. بعد سمت شمال کیست؟ جنبش از کی ‏تشکیل شده؟ بر علاوه که اینجا این منطقه یک مردمیست ازبک و ترکمن که جهادی و غیر جهادیش، ‏عالم و غیر عالمش در جنبش آمده، کل احزاب جهادی در سمت شمال عضو جنبش است. خود ‏جمعیت عضو جنبش است. مگر می شود بنام جنبش کسی بیاید فتوا بدهد علیه اش ما بی تفاوت ‏باشیم. اینجا حق داریم که از خود مان دفاع بکنیم. حزب وحدت معاون جنبش است در سمت شمال. ‏این چه فتوای مسخره ایست که ربانی می دهد علیه ملت‎ .‎ده برابر ربانی جنبش در سمت شمال عالم ‏دارد این فتوا نه از نگاه شرعی درست است، نه از نگاه سیاسی درست است، نه از نگاه ملی درست ‏است، ما اگر بیاییم این را بگوییم که عاقلانه نیست، منطقی نیست، این عقیده ما است، مگر این بمعنی ‏اینست که ما از فلانی حمایت می کنیم و علیه فلانی هستیم...؟ هر کسی بیاید منطقی برخورد بکند، ‏هر کس بیاید وحدت ملی را بهم بزند، هر کسی بیاید تضاد ملی را بوجود بیاورد، ما این را خائن ملی ‏می دانیم. و علیه آن این موضوع مردم ما است. ثلث مردم افغانستان را شما تشکیل می دهید، از اولش ‏انحصار گرایانه برخورد کردند و غیر منطقی برخورد کردند. همانطوریکه درباره ما غیرمنطقی برخورد ‏کردند دوباره ما را حذف کردند از تصمیم گیری و گفتند اینها سهم ندارند اینها در افغانستان وجود ‏ندارد، عین غیر منطقی برخورد کردن درباره جنبش است، همینطور که ما امروز بحمدلله با تصمیم ‏شما، با آمادگی شما و با فداکاری شما به بازوان پرتوان مجاهدین شما اینجا قبولاندیم که ما هستیم و ‏یک ملت هستیم و بدون ما تصمیم گرفته نمی توانید و من معتقد هستم که جنبش عین این مسأله را ‏سر این آقایون خواهد قبولاند. هر کس علیه جنبش موضع می گیرد، یکروز اثبات می شود و می ‏گوید که ما اشتباه کردیم. 80٪ منابع طبیعی افغانستان مال شمال است. اگر یک ذره روی منافع علیای ‏مملکت کسی فکر می کند از این موضعگیری غلط دست برمی دارد و این حرف درستی نیست. و الا ‏افغانستان تجزیه می شود و این بنفع هیچ کسی نیست. من اینرا به آن کسانی که بسیار متعصب است ‏و از اسم «دوستم» هم بدش می آید، قوم ازبک هم قیافه اش خوشش نمی آید، برای شان گفتم و ‏قبول کردند. گفت تو درست می گویی ما اشتباه می کنیم. راه حذف در افغانستان تمام شد و کسی ‏نمی تواند کسی را، ملتی را، حزبی را و مذهبی را حذف بکند. یک راه است، راه تفاهم وپذیرش ‏همدیگر، و این منطق را با همه اعلان کردیم و می گوییم و روی این مسأله هستیم. هر کسی در این ‏مملکت لساناً، مالاً، نظامی، غیر نظامی خیانت بکند مقابلش می ایستیم و اینها سر عقل بیایند و این ‏چور و چپاول و این بیت المال که 20 ماه اینها مصرف کرده، همچون حکومتی را در هیچ جای ‏ندیده، حکومت نیست، این موضع حزب وحدت است هر روز بیاید تفاهم بکند، انتخابات روی ‏نفوس، احزاب را سهم می دهند روی نفوس اش، ما برای هر راه حلی آماده هستیم و از هر زبانی که ‏بیاید این مسأله را حمایت می کنیم. و اینها باید تجدید نظر بکنند و اینها باید از 20 ماه گذشته درس ‏بگیرند که نمی شود با زور حکومت کرد، نمی شود با تانک حکومت کرد، نمی شود با پول حکومت ‏کرد، روسها جنایتی را در افغانستان کرده که اینها از دوران اشغال در افغانستان بیشتر دارد جنایت می ‏کند، یعنی این پول بدون پشتوانه چاپ کردن در افغانستان، این از دوران اشغال برای ما مضرتر است ‏و اینها مزدوران حلقه بگوش روسهاست و الا روسها نمی توانند اینکار را بکنند
اینها بنشینند سر این مسأله بحث کنند که کی وابسته است و کی وابسته نیست، اینها وقتی که در ‏اینجا حکومت می کنند علیه مردم شان علیه علما و مجاهدین فتوا می دهد، وهّابی ها چرا این فتوا را ‏تأیید می کند؟ چرا از اینها حمایت می کند؟ این دخالت نیست در امور افغانستان؟ این ذلت نیست که ‏مشروعیت را از وهّابی می گیری؟ تو خود اینجا مرتب سر ما می گویی که ما وابسته هستیم یا فلان ‏گروه دیگر وابسته است. سعودی ها راه دارد وقت جنگ برای چه در بگرام اطلاعات می دهد؟ ‏اطلاعات مصر برای چه در اینجا آمده در کابل سازماندهی می کند؟ اگر وابستگی است، اگر ‏مزدوریست، اگر دخالت خارج است اینهاست. هر کسی اگر رادیو داشت، اگر تلویزیون داشت آنچه ‏در دهنش آمد باید بگوید، هیچ کس هم بازخواست نکند اصلاً ... قضاوت کنید 16 سال کشورهای ‏اسلامی به جهاد ما کمک کرده سر جایش ما از شان تشکر می کنیم. چه سعودی باشد یا پاکستان ‏باشد، یا ایران باشد، یا کشورهای دیگر باشد. حق نمی دهیم بر اینکه در مسایل داخلی ما دخالت ‏بکند با این وضع. با این روشنی. ما دیروز گفتیم نیم میلیارد سعودی ها برای محو ما به سیاف داده ‏کسی این را قبول نمی کرد. نیم میلیارد دالر را برای اینکه ما را نابود کنند ولی امروز آمده فتوا می ‏دهد علیه مردم ما، یک عالم و یک سیاستمدار اعتراض نمی کند که تو چه حق داری، تو چه کاره ای ‏که علیه مردم افغانستان فتوا می دهی؟ در وقت جنگ راهدار می دهد این را هیچ کس اعتراض نمی ‏کند، هیچ کس حرفی نمی زند. اینها وظیفه ملی ماست ما اگر بخواهیم در افغانستان زندگی بکنیم و ‏زنده باشیم، مجبور هستیم جلو کسی که تخلف می کند و خیانت می کند بایستیم. با همه این مسایل ‏ما اثبات کردیم که نمی خواهیم که جنگ راه حل باشد ولی ما موضع سیاسی خود را داریم و می ‏گوییم هر که این خیانت را بکند می گوییم در مقابلش، هر که حق هر کس دیگر را نادیده بگیرد می ‏گوییم در مقابلش، هر که در حق ما تجاوز بکند برایش جواب می گوییم (تکبیر حضار) از اینکه وقت ‏عزیز شما را زیاد گرفتم مخصوصاً مسئوولین شورای مرکزی و شورای عالی نظارت را معذرت می ‏خواهم و ماه روزه است و یکبار دیگر از حضور شما از احساس شما تشکر می کنم.‏
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
نظرات 22 + ارسال نظر
باچه آزره یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:43 ق.ظ http://bacheazra.blogfa.com/

دوست عزیز سلام
همیشه دروازه را برای این میسازیم که دوستی. عزیزی .یا حتی سیالی .روزی این در را بروی آدمیزاد بگشاید.
ومن هم درhttp://bacheazra.blogfa.com/ (باچه آزره)چشم براه همه نازنین های مثل شما هستم.

محمد امین دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:16 ب.ظ http://www.aminstory.blogfa.com

بله خدایش بیامرزد
خاطرات اش همیشه با ما هست

عارف پنج‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:38 ب.ظ http://www.oamagh.blogfa.com

سلام بر استادشهید
خدا رحمت کند و روح اش شاد باد.........

حمید کیهان سه‌شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:07 ق.ظ http://www.jaghori.blogfa.com

۱۳سال است که تلخی فراق ترا احساس میکنیم ۱۳ سال است که از دوریت میگذرد و دل بی تاب دیدنت شده است دریغا که نیستی تا دوباره بر دستان پر توانت بوسه زنم
میخواهم برایت بنویسم اما دستهایم ناتوانندو همراهیم نمیکنندمیخواهم بگویم ..زبان سکوت میکندو در کام نمیچرخد..اضطراب نبودن تو وجودم را فرا میگیرد..میدانم روزها روزهای شهادت توست ...

سیزده همین سالروز شهادت بابای یتیمان گلباران باد!

باچه آزره چهارشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:07 ق.ظ http://www.bacheazra.blogfa.com/

دوست گرامی من سلام و عرض ادب
بیاد سالروز شهادت پیشوای شهید جهاد و مقاومت(مزاری بزرگ-ع-) این چند چار بیتی های ساده تقدیم شما
باچه آزره افتخار لینک این ویبلاگ را یافت
موفق باشید

رضا دوشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:53 ب.ظ http://mohajereshiraz.blogsky.com

روحش شاد

قانع زاده چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:53 ق.ظ http://bamir.blogfa.com

روشنفکران و فرهنگیان هزاره بکدام سو می روند؟

(بمناسبت سیزدهمین سالگردشهادت شهید مزاری

زهرا جعفری چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:11 ق.ظ http://www.chake-haye-sorkh.blogfa.com

سلام هموطن گرامی!
۲۲حوت سیزدهمین سالگرد شهادت رهبر شهید بابه مزاری بدست گروه بد نام طالبان به همه عدالتخواهان و بخصوص مردم زجر کشیده افغانستان تسلیت باد.

قدرت الله چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:42 ب.ظ http://glair.blogfa.com

سلام
امید وارم دارای صحت وعافیت باشید
وبلاگ تان جالب بود
بسیار زیاد
یک سوال دارم امید وارم جواب بگوئید
فکر نمی کنید ما همیشه به گذشته چسبیدیم وحال را فراموش کردیم وضمناْ این را که علت این فروش ها وفروختن ها را شما در چه میبینید؟
اگر جواب را در وبلاگ به من فرستادید ممنون شما خواهم بود وبه این علت که می خواهم نظر شما را دراین مورد بدانم.

گمنام جمعه 2 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:36 ق.ظ http://gumnam.blogfa.com

از حوت بخوانید و ... تشکر

باچه آزره پنج‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:22 ب.ظ http://www.bacheazra.blogfa.com/

دوست گرامی سلام واخلاص ما تقدیم تان
درمورد : احتمال تجدید تجاوز کوچی ها بالای مردم بی دفاع بهسود مطلب کوتاهی دارم.
چنانچه فرصت یاری نماید گذری از ما دریغ نفرمایید .
موفق باشی

صادق سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:05 ب.ظ http://www.chast.blogfa.com

سلام دوست عزیز
و تقدیر و تشکر از زحماتت
نمیدانم در مورد مزاری چه بگویم!

اما فقط همین را میدانم که هیچ یک از مجاهدین برای ما چیزی جز جنگ فقر و اوارگی بر جا نگذاشتند
لعنت بر بدکاران
و سلام بر شهیدان راه حق
موفق باشید

باچه آزره سه‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:12 ب.ظ http:// www.bacheazra.blogfa.com/

دوست فرهیخته من محمد جان سلام وسلامت باشید
مطلب کوتاهی در مورد اعمال فاشیستی دولت کرزی سیاه کردم
فرصت دارید ببینید؟
موفق باشی

مریم شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:34 ب.ظ

من نمیدانم مردم جاهل ما تا کی به انسانهای کثیف خونخوار و بیناموس مانند مزاری لعنتی احترام کورکورانه مینمایند. همین هزاره ها هم باید بدانند که مزاری لعنتی حتی زن های خود شان را در کابل تاجک و بشتون فکر کرده سینه برید. ایا فراموش کردید که جسد کثیفش را حتی زمین خداوند قبول نمیکرد؟؟ بعدا مردم با یک سگ گورش کردند که خداوند بروی همان سگ ببخشیش. انسانهای نادان اول بدانید او چه ظالم انسانی بود و بعد ازش تقلید کنید. امیدوارم که خداوند شما را رهنمائی کند. مریم

دبیرخانه فراخوان سراسری شعر یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:02 ب.ظ http://www.babamazary.blogfa.com

به نام خدا
سلام به رهروان رهبرشهیدبابه مزاری(ره) و عدالتخواهان کشور! بدینوسیله به اطلاع می رسد که با مراجعه به وبلاگ اختصاصی فراخوان سراسری شعر سومین مجموعه تبر و باغ گل سرخ که انشاءالله در نظر است که به مناسبت چهاردهمین سالگرد آن رهبرفرزانه به نشر رسد دبیرخانه را با نشراین فراخوان در وبلاگ ها ، سایت ها ، مطبوعات و نشریات و رسانه ها و مراکز فرهنگی و ادبی یاری فرمایید تا شاید بتوانیم از شهید ملی کشور استاد عبدالعلی مزاری تجلیل کرده باشیم. آدرس وبلاگ به حضور تان درج می گردد: http://www.babamazary.blogfa.com/ بدرود
فراخوان سراسری شعر سومین مجموعه تبر و باغ گل سرخ

مصطفی جمعه 8 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 05:49 ب.ظ http://afghanpenlog.blogfa.com

کانون وبلاگ نویسان افغانستان از شما دعوت می نماید تا باعضویت در این سایت ما را در جهت حمایت از وبلاگ نویسان افغانستان یاری کنید برای عضویت به وبسایت رفته ودر قسمت نظرات نام وبلاگ خود را ذکر کنید بدهی است قبل از این کار لینک ما را در وبلاگتان بگذارید با تشکر.

ع. رفیعی چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:21 ب.ظ http://www.quetta.blogfa.com

سلام دوست گرامی! دریک کلام و بلاکتان زیبا و با محتواست...
دوست گرامی فقط یک خواهشی از شما دارم که اگر امکان دارد زندگینامه رهبر شهید استاد عبدالعلی مزاری را طور مختصر در وبلاکتان بگذارید. تا تمامی دوستان هرچه بهتر با وی آشنا شده و از مبارزات و رشادت های وی آگاه شوند. راستی در اکثر از وبلاک ها که بیوگرافی رهبر شهید گذاشته شده است از روز تولد وی ذکر نه شده است. خواهش می کنم اگر بیوگرافی استاد شهید را گذاشتید روز تولد وی (پنجم - جوزا) را فراموش نکنید. تا من بعد از این روز تجلیلی بزرگ به عمل آید.
به آرزوی سر افرازی تان

ع. رفیعی جمعه 26 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 04:56 ب.ظ http://www.quetta.blogfa.com

سلام دوست عزیز!

با گزارشی از برگزاری پنجمین دور کانکور آزمایشی آینده سازان در شهر - کویته پاکستان در خدمتم.

لطفا با قدم رنجه نمودن تان در بلاگ ممنونم سازید.

موفق باشید

بی نام شنبه 27 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 08:30 ب.ظ

خدا خود می دانست این کله خر را زود گرفت و نابود کرد ای وحشی که در زمین دوزخ ساخته بود، نموشه نموشه لعنتی پس چی موشه؟

باچه آزره جمعه 3 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:26 ق.ظ http://www.bacheazra.blogfa.com/

دوست گرامی محمد جان عزیز سلام وتقدیم احترام
در مورد راه پیمایی روز قدس ایرانی در کابل مطلبی کوتاهی دارم
چنانچه فرصت یاری کرد گذری از ما دریغ ننماید
سپاسگزار حضور صمیمانه تان
موفق باشید

کتابدار یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 04:18 ب.ظ http://baba-library.blogfa.com

کتابخانه استاد شهید براین فرزندان شما

علی شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:13 ب.ظ

لطفاً به بابه مزاری رای دهید
http://www.whopopular.com/Abdul-Ali-Mazari

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد